کد خبر: ۶۸۴۹۴۲
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۵ - ۰۸:۰۴
تعداد بازدید: ۴۹۸
اعلام عمومی وضعیت بحرانی یوزهای ایران باعث شده‌ است که سرنوشت آخرین یوزپلنگ‌های آسیا در مرکز توجه قرار گیرد. طبیعی است که در میان نقش‌آفرینان حفاظت از حیات وحش ایران نیز چنددستگی ایجاد شده‌ باشد.
به گزارش خبرداغ به نقل از روزنامه ایران: اعلام عمومی وضعیت بحرانی یوزهای ایران باعث شده‌ است که سرنوشت آخرین یوزپلنگ‌های آسیا در مرکز توجه قرار گیرد. طبیعی است که در میان نقش‌آفرینان حفاظت از حیات وحش ایران نیز چنددستگی ایجاد شده‌ باشد. هر علاقه‌مندی این خبر را با دانش و معیار خود می‌سنجد و به آن واکنش نشان می‌دهد. برخی بر اساس چندین سال حضور و فعالیت در یک یا چند زیستگاه یوز نسبت به این اعلام شرایط بحرانی نظر می‌دهند، برخی به‌واسطه یک یا چند سفر به این زیستگاه‌ها، برخی بر مبنای جایگاه سازمانی یا شکل رابطه خود با گروهی از نقش‌آفرینان حفاظت از یوزپلنگ در ایران و برخی تنها بر مبنای احساسات خود.
 
این حقیقت که دانش ما از وضعیت جمعیتی یوز در ایران محدود به دوربین‌گذاری‌های اغلب پراکنده و محدود به برخی مناطق حفاظت‌شده می‌شود، هر دوی موافقان و مخالفان اعلام وضعیت بحرانی یوز را دچار این تردید می‌کند که شاید یوزهای بیشتری در مناطق وسیع پایش‌نشده وجود دارند که از آنها غافلیم. شاید یوزهای ماده به همراه توله‌هایشان آنقدر گریزان و مخفی‌کار هستند که دوربین‌های تله‌ای قادر به تصویربرداری از آنها نیستند. شاید وضعیت به آن بدی نیست که به نظر می‌رسد و می‌بایست صبر بیشتری کنیم. تردید در آنست که آیا دانش کنونی ما در سطحی هست که شرایط واقعی یوزها در ایران را بر آن اساس بسنجیم؟ چه میزان دانش و از چه طریقی می‌بایست به دست آید که بر اساس آن برای حفاظت از یوزها دست به تغییر برنامه و فعالیت‌های کنونی، یا سرعت‌بخشیدن به آنها، بزنیم؟

این پرسش که یک گونه یا جمعیت کمیاب یا مخفی‌کار، دقیقاً در چه شرایطی قرار دارد و اولویت‌های حفاظتی و مدیریتی آن چه هستند، چالشی محدود به ایران و یوزهای آسیایی نیست. نیاز به جمع‌آوری داده‌های جمعیتی قابل اتکا و استفاده از روش‌های به‌روز برای به‌دست‌آوردن تخمین دقیق، نیاز اساسی هر برنامه‌ریزی حفاظتی است. با این حال، این یافته‌ها تنها زمانی به حفاظت بهتر از گونه یا جمعیت مورد نظر منتهی خواهند شد که اساس یک برنامه و مجموعه اقدامات عملی را تشکیل دهند. در کنار آن، ایجاد توازن میان زمان لازم برای کسب دانش مورد نیاز با منابع مالی و انسانی موجود در برابر فوریت ترسیم و آغاز مجموعه اقدام‌های حفاظتی، نکته‌ای است که می‌بایست برای جمعیت‌های حیات وحش در پرتگاه انقراض در نظر گرفته شود.
 
دوربین‌های تله‌ای و روش‌های نوین مولکولی (یا ژنتیکی)، هر دو به نوبه خود انقلابی در پژوهش، مدیریت و حفاظت جمعیت‌های کمیاب، مخفی‌کار یا در خطر انقراض حیات وحش پدید آورده‌اند. بخش قابل توجهی از دانشی که امروزه از بسیاری از این گونه‌ها در اختیار داریم، مدیون کاربرد صحیح یکی از این روش‌ها یا ترکیب آنها با یکدیگر است. ورود یک روش جدید و نیازموده در فرآیند حفاظت از یوزهای ایران، به‌درستی هیجان‌انگیز به نظر می‌رسد. براساس شنیده‌های نگارنده، احساس مشابهی در زمان ورود نخستین دوربین‌های تله‌ای به ایران و به‌دنبال آن با به‌دست آمدن نخستین تصویر از یوز، در میان نقش‌آفرینان حفاظت از یوز وجود داشته‌است. بر همین اساس، عجیب نیست که امکان استفاده از روش‌های مولکولی برای پایش جمعیت یوز در ایران، امیدی تازه در دل برخی حافظان یوز زنده کرده باشد. به هر ترتیب، به‌دست آوردن تخمینی قابل دفاع از اندازه و روند جمعیتی یوز درون زیستگاه‌های آن، همیشه یکی از دغدغه‌های اصلی نقش‌آفرینان حفاظت از یوز بوده‌است.

انگشت نگاری ژنتیکی چیست؟
 
اساس روش‌های مولکولی در مطالعات حیات وحش، به زبان ساده، بر مولکول‌های DNA موجود در نمایه‌های زیستی به‌نسبت تازه به‌جامانده از یک جانور در طبیعت مانند سرگین، مو، ادرار، یا بزاق آن است. با به‌کارگیری برخی روش‌های آزمایشگاهی، امکان استخراج این DNA، تکثیر بخشی از آن به میزان و الگوی دلخواه و -به کمک DNA هسته‌ای- امکان شناسایی افراد یک جمعیت با درصد قطعیت بالایی امکان‌پذیر خواهد بود. از آن‌رو که همانند اثر انگشت یا الگوهای منحصر به فرد خال‌های بدن جانوری چون یوز، امکان شناسایی افراد یک جمعیت در این روش وجود دارد، آن را «انگشت‌نگاری ژنتیکی» یا «ردیابی یا رد پای ژنتیکی» نیز می‌نامند.
 
حدود دو دهه است که این روش در تخمین اندازه جمعیت بسیاری از گوشتخواران در دنیا استفاده شده‌است و اطلاعات ارزشمند دیگری همچون ارتباط خانوادگی حیوانات شناسایی‌شده، تنوع ژنتیکی و شارژش ژنی در سطح درون جمعیت و بین جمعیت‌ها را در اختیار پژوهشگران و مدیران حیات وحش قرار می‌دهد. با این حال، چالش‌های جدی در برنامه‌ریزی، انجام، تحلیل و تکرار پایش جمعیت یوز به کمک روش‌های مولکولی وجود دارد که بسیاری از آنها مشابه دشواری‌های پایش به کمک دوربین‌‌های تله‌ای هستند و برخی حتی فراتر از آن نیز می‌روند. پاسخ قطعی به این پرسش که آیا در پایش جمعیت یوز ایران، روش رد پای ژنتیکی بر استفاده از دوربین‌های تله‌ای برتری دارد، بدون آزمودن همزمان این دو روش و مقایسه کارآیی و دقت آنان در برابر منابع مالی و انسانی که هر یک در شرایط زیستگاه‌های ایران می‌طلبند، ممکن نیست. با این حال، پرسش اصلی آنست که آیا می‌بایست تا زمان انجام چنین پژوهشی و انتشار نتایج آن منتظر ماند و هنوز زود است که یوزهای ایران را در شرایط بحرانی بدانیم؟ به زبان ساده، این اطلاعات جدید احتمالی چقدر برای یوزهای ایران می‌ارزد؟
 
اقدام بموقع، برای موفقیت در نجات گونه‌های در خطر انقراض حیاتی است. به همان نسبت، شناخت زمان لازم برای تغییر یا افزودن به فعالیت‌های مدیریتی و حفاظتی موجود در شرایطی که در متوقف‌ساختن روند کاهش جمعیت گونه هدف موفق نبوده‌اند، ضروری است. زمان و هزینه‌ای که صرف فعالیتی می‌شود که نتیجه حفاظتی چندانی ندارد، می‌بایست بسرعت برای فعالیتی دیگر سرمایه‌گذاری شود. برای شناخت این نیاز، به شاخص مناسبی احتیاج داریم که نمایانگر وضعیت گونه هدف باشد. شناسایی چنین شاخصی، یکی از اهداف اصلی نقش‌آفرینان حفاظت از یوز از ابتدای شکل‌گیری یک برنامه حفاظتی متمرکز بر آن بوده‌است. بیراه نیست اگر اعتراف کنیم که گستردگی تردید درباره وضعیت فعلی یوز و تأثیر واقعی فعالیت‌های حفاظتی انجام‌شده برای آن، نشان از ناکامی در شناسایی این شاخص دارد. شناسایی یک شاخص کارا و کارآمد برای سرمایه‌گذاری جهت مدیریت و حفاظت جمعیت‌های در خطر انقراض حیات وحش، تنها با در نظر گرفتن هزینه‌های اجرا، قابل اتکابودن اطلاعات به دست‌آمده، مزایا و برتری نسبت به شاخص‌های دیگر، توانایی تشخیص گونه هدف و توانایی ارائه تخمینی منطقی از احتمال موفقیت برنامه مدیریتی حاصل از آن، امکان‌پذیر خواهد بود. چنانچه فعالیت‌های مدیریتی و حفاظتی برای برطرف‌نمودن تهدیدهای پیش روی یوزهای ایران بر اساس شاخصی نباشد که برآمده از بهترین داده‌های موجود است، وخیم‌شدن شرایط یوز تنها زمانی به چشم خواهد آمد که دیگر برای حفظ آخرین یوزهای آسیا دیر شده‌است. به اعتقاد نگارنده، بیم آن می‌رود که در 15 سال گذشته دچار این اشتباه شده‌ایم. نپذیرفتن این اشتباه و اصرار بر رد شواهد موجود، ممکن است آخرین فرصت‌ها برای حفظ یوزهای آسیایی را از ما بگیرد.
 
به هر حال، کماکان شاخص قابل اطمینانی برای ارزیابی وضعیت یوز در ایران وجود ندارد. ولی بهترین داده‌های موجود، نتایج چندین سال پایش بخشی از زیستگاه‌های شناخته‌شده یوز در ایران به کمک دوربین‌های تله‌ای هستند. نیاز به اقدام بموقع برای جمعیت گونه‌ای که حداقل 30 سال است که در خطر انقراض شمرده می‌شود، در مرزهای سیاسی تنها یک کشور یافت می‌شود و هیچ جمعیت پشتیبانی در اسارت ندارد، حکم می‌کند که نتایج اولیه این بهترین اطلاعات موجود را جدی گرفت و مبنای تصمیم‌گیری یکپارچه قرار داد. داده‌های موجود پیشنهاد می‌کنند که: 1. جمعیت‌های محلی یوز، کوچک‌تر از آن هستند که در گذشته تصور می‌شد، 2. افرادی از جمعیت‌های منطقه‌ای یوز با الگو و دلیلی نامعلوم در زیستگاه‌های متعدد جابه‌جا می‌شوند و بخشی از افراد هر زیستگاه، با یک یا چند زیستگاه دیگر مشترک هستند، 3. نرخ اضافه‌شدن افراد بالغ جدید به جمعیت یوز، پایین است، 4. احتمال حضور یوزهای ماده در حدود یک‌سوم از گستره شناخته شده پراکنش یوز در ایران، بشدت پایین است و 5.
 
بخشی از مناطق که تا حدود یک دهه پیش از زیستگاه‌های یوز به شمار می‌رفتند، دیگر از جمعیت ثابتی از یوز پشتیبانی نمی‌کنند. هر یک از این احتمالات کافیست که شرایط یوز ایران را بحرانی بدانیم. این تحلیل به اعتقاد نگارنده، صحیح و دارای پایه علمی است. حفظ آخرین بازمانده‌های یک گونه یا جمعیت حیات وحش، بویژه در گوشتخواران بزرگی همچون یوز، در بسیاری موارد نیازمند درگیر ساختن عموم مردم از طبقات مختلف جامعه و بخش حاکمیتی یک کشور است. این فرآیند، نیازمند سرمایه‌گذاری قابل توجه، همراه‌ساختن جمعی از مهم‌ترین و در نتیجه سخت‌ترین نهادها و مدیران دولتی و به طور کلی نیازمند توان تصمیم‌گیری و تأثیرگذاری در سطح کلان و ملی است. در 15 سال گذشته بخش قابل توجهی از بهترین مدیران محیط زیستی، کارشناسان و پژوهشگران دولتی و غیر دولتی و علاقه‌مندان حیات وحش ایران در تلاش‌های حفاظتی از یوز در ایران سهیم بوده‌اند.
 
حفاظت از یوزهای ایران نیاز به صرف زمان بیشتری برای تصمیم‌گیری درباره اعلام وضعیت آن ندارد. امروز بیش از هر زمانی می‌دانیم که حفظ آخرین بازمانده‌های یوز آسیایی، نه فقط به تلاش این گروه کوچک، بلکه به یک اراده ملی در سطح بالاترین مقام‌های کشوری ایران نیاز دارد. پذیرش بدترین سناریوی ممکن برای یوزهای ایران، یک شکست کامل و تحقیر فعالیت‌های انجام‌شده تاکنون نیست. وضع یوزهای ایران بحرانی است و برای برگرداندن آن از پرتگاه انقراض نیاز به تعارف نیست: یا الان، یا هیچ وقت.

بازدید از صفحه اول
ارسال به دوستان
نسخه چاپی
نظر شما
در زمینه ی انشار نظرات مخاطبان رعایت چند نکته ضروری است
لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید خبر داغ مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است خبر داغ از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب, توهین یا بی احترامی به اشخاص ,قومیت ها, عقاید دیگران, موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه های دین مبین اسلام باشد معذور است. نظرات پس از تایید مدیر بخش مربوطه منتشر میشود.
نام:
ایمیل:
* نظر: